{{item.fa_name}}
جستوجوی دقیق برای معنی
inventory days
در واژهنامه ترجمیک
زمان جستجو: ۰.۰۰۲ هزارم ثانیه
درباره واژهنامه ترجمیک
۱
۰
[توسط مترجم]
[مدیریت بازرگانی و MBA]
دوره نگهداری موجودی کالا
معنی inventory days, معنی هئذثئفخقغ یشغس, معنی inventory days, معنی اصطلاح inventory days, معادل inventory days, inventory days چی میشه؟, inventory days یعنی چی؟, inventory days synonym, inventory days definition,
معنی سیستم روی تراشه
,
ترجمه سیستم روی تراشه
به انگلیسی,
معنی قرین، مرتبط، وابسته، همبستگی داشتن، مرتبط کردن
,
ترجمه قرین، مرتبط، وابسته، همبستگی داشتن، مرتبط کردن
به انگلیسی,
معنی انداختن، قطع کردن، بریدن وانداختن، بزمین زدن مهیب، بیداد گر، سنگدل
,
ترجمه انداختن، قطع کردن، بریدن وانداختن، بزمین زدن مهیب، بیداد گر، سنگدل
به انگلیسی,
معنی Esfandiyār’s Invulnerability
,
ترجمه Esfandiyār’s Invulnerability
به فارسی,
ترجمه مقاله فارسی به انگلیسی
،
ترجمه مقالات انگلیسی